انجمن های اسلامی، یا جامعه ی اسلامی، یا تشکلهای دانشجویی دیگر، بسیج، دفتر نمایندگی، افرادی که مشغول این کارها هستند، ... همه هم به نظر ما خوبند، همه هم اسلامییند، دانشجویند، مانعی ندارند و باشند، با همدیگر کار بکنند، از نظر ما هیچ ایرادی ندارد؛ اما تعارض نباید باشد. من اصرار بر این ندارم که باید این اسمها همه یک اسم بشوند؛ نه، شدند، شدند؛ نشدند هم مانعی ندارد؛ این مخطور بزرگی نیست. محیط بزرگ است، بالاخره اختلاف سلیقه وجود دارد؛ اختلاف سلیقه ایرادی هم ندارد. [1]
نگذارید مشکلات بیرون دانشگاه ـ سیاسی کاری ها و باندبازی ها و امثال آن ـ خود را بر تجمعها و تشکلهای دانشجویی تحمیل کند و وارد بشود. البته هر گروهی در بیرون دانشگاه علاقه دارد که یک مجموعه ی دانشجویی به عنوان ابزارکار داشته باشد که در هنگام لازم از آن استفاده کند و آن گروه برایش فریادی بکشد؛ نباید بگذارید چنین بشود. [2]
البته بدیهی است وقتی انسان در مسایل گوناگون کشور ـ دینی یا سیاسی ـ فعالیت می کند، ممکن است با افرادی خارج از محیط دانشگاه همکاری کند؛ این همکاری ایرادی ندارد؛ اما این طور نباشد که دو نفر در بیرون با هم دعوا کنند، ما در دانشگاه به هوای آن دو نفر دعوا کنیم و مشکلات آنها به ما که دانشجو و در دانشگاهیم، منتقل بشود. این، مصلحت نیست. [3]
اگر راست می گویند، بنشینند با همدیگر تفاهم بکنند و آن کار اصلی را انجام بدهند. حالا این که متعلق به محیطهای دانشجویی و دانشجویان است که باید متوجه باشند چه کار می کنند. ... اعتقاد به دین، درجاتی دارد. گیرم آدمهایی هم باشند که آن اعتقاد روشن سالم و آن تفکر انقلابی زیبا را ـ که آدم حتی از تصورش حظ می کند ـ نداشته باشند و یک درجه پایین تر باشند؛ باشد، بهتر از آن کسی است که هیچ چیز از آن را نداشته باشند. [4]
مطلقا نباید اسم ها و عنوان ها دیوار به وجود آورند و مرز ایجاد کنند. طرح عناوینی مثل دانشجوی این وزارت و دانشجویی آن وزارت، دانشجوی این دانشگاه و دانشجوی آن دانشگاه، دانشجوی دانشگاه دولتی و دانشجوی دانشگاه غیر دولتی، انجمن اسلامی این جا و انجمن اسلامی آن جا، خط آفرین است. هنر بزرگ امام ما این بود که این دیوارها را از میانه ی اجتماعات مردم برداشت؛ دیوارهایی که فضای عظیم و وسیع و باز را به حفره ها و خانه ها و کلبه های کوچک تبدیل کرده بودند. او یک فضای وسیع ساخت.
گاهی مشاهده می شود که دو گروه دانشجویی در مقابل هم قرار می گیرند و صف آرایی می کنند؛ انگاری که لشکر ایران و عراق است! غافل از این که هر دو، جوان انقلابی مسلمان معتقد به امام عاشق انقلاب دوره ی جمهوری اسلامی هستند. اگر با هم اختلاف سلیقه هم دارند، این قدر دیگر دشمنی کردن و خصومت کردن ندارد. [5]
پی نوشت:
1.بیانات در دیدار با جمعی از تشکلهای دانشجویی کشور 15/9/1375
2.سخنرانی در جمع تشکلهای دانشجویی قم 18/9/1374
3.بیانات در دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی و رؤسای دانشگاههای سراسر کشور 23/5/1369
4.سخنرانی در مراسم بیعت جمع کثیری از دانشجویان و دانشگاهیان 23/3/1368
5.سخنرانی در دیدار با دانشجویان دانشگاه تهران 13/7/1367
منبع: دانشگاه و دانشجو در آینه رهنمودهای مقام معظم رهبری ـ فصل ششم