اولاً اين جلسه بيش از همه چيز يك جنبه‌ى نمادين خواستيم داشته باشد. من ميخواهم احترامى كه براى استاد و براى عالم قلباً و روحاً قائلم، در سطح جامعه منعكس بشود. ما نياز داريم به اينكه دانشمندان ما، اساتيد ما در جامعه احساس كرامت كنند.

بهترين مشوق براى گسترش علم، تكريم دارنده‌ى علم است. و اساتيد دانشگاه‌هاى ما، برجستگان و نخبگان مراكز پژوهش ما، در زمره‌ى كسانى هستند كه برجستگان علمى و نخبگان علمى به حساب مى‌آيند.
بنابراين، اين جلسه در درجه‌ى اول براى اين است و اين مقصود با اين نشست و برخاست ما بحمداللَّه حاصل ميشود. شما دوستان عزيز، برادران و خواهران بدانيد، بنده نسبت به عالم و نسبت به علم، احساس احترام و تكريم و تواضع در قلب خودم دارم و مايلم كه در كل كشور، همه‌ى ما - از مسئولين و آحاد مردم و رده‌هاى مختلف مديريتهاى جامعه - اين احساس را هم داشته باشند، هم در عمل آن را بروز بدهند، كه البته بروز هم ميكند. [1]

در طلبگی، تاثیر پذیری شاگرد از استاد طوری است که این شاگرد حاضر است نوکر استادش باشد. شاگردانی که وقتی تقریر استادشان را می نویسند و مثلا در مقدمه اش می نویسند که این درس فلانی است و از روی دل می نویسند مثلا مربوط به استادمان « روحی فداه » است ـ که حاضرند قربان استادشان بروندـ کم نیستند؛ فراوانند. فرهنگ استاد ـ شاگردی در حوزه های علمیه، چیز خیلی سطح بالایی است. البته در فرهنگ جدید این طور نیست؛ که این هم یکی از عیوب شیوه ی تعلیم و تعلم جدید متخذ از اروپاست که استاد پیش شاگرد،قدر و ارزش و احترامی ندارد و شاگرد برایش گردن کلفتی هم می کند!  [2]

ما واقعا دوست داریم که تخصص و علم بی قدر نشود. یک استاد غیر مسلمان که واقعا عالم است، موافقیم که به چنین انسانی احترام بشود؛ چون احترام به او، احترام به علم است.  [3]

پی نوشت:

    1.بیانات در ديدار نخبگان علمى و اساتيد دانشگاه‌ها
    2.بیانات در دیدار با اعضای سمینار اسلامی کردن دانشگاهها   14/12/1364
    3.بیانات در دیدار با سرپرست و معاونان دانشگاه فردوسی مشهد  30/5/1362

منبع: www.khamenei.ir